عشقِ ممنوع ♥♥♥♥♥♥♥اشعار و جملات زیبا و عاشقونه

دوست داشتن تو بزگترین ترین اشتباه زندگی من بود

عشقِ ممنوع ♥♥♥♥♥♥♥اشعار و جملات زیبا و عاشقونه

دوست داشتن تو بزگترین ترین اشتباه زندگی من بود

خیانت عقش

از همه گذشتم به خاطر تو ، چشمهایم را بر روی همه بستم به عشق چشمهای تو
دیگر قلبم را به کسی ندادم به هوای داشتن یکی مثل تو
گفتم حالا که عهدی بستم و عهدی با من بستی ، وفادار بمانم و عشقم را به تو ثابت کنم
گفتم حالا که دوستت دارم و تو نیز گفته ای که مرا دوست داری تا نفس دارم با تو بمانم
روزها گذشت… روز و شبم با عشق و محبت های پوچت گذشت
من میگفتم از رویاهایم ، تو میخندیدی به آرزوهایم!
درد دلهای بی جواب ، چند شب است نیامده به چشمهای خواب ، عشق اینگونه جواب مرا داد ، تو به من پشت کردی و همان دلخوشی های پوچت، زندگی ام را بر باد داد!
روزی آمد که دیدم دستت درون دستهای کسی دیگر است ، قلبت مال من نیست و در کمین بیچاره ای دیگر است ، قلبت شلوغ شده و زندگی ات تباه ، نمیدانم چرا تو آمدی و مرا شکستی ، من که نکرده بودم گناه!
تو لایقم نبودی ، حالا دیگر بی ارزشتر از آنی که حتی لحظه ای به تو فکر کنم ، برو که نمیخواهم فکرم را حتی با خیال بی خیالی تو خراب کنم!
این را نوشتم نه به خاطر اینکه به یادت هستم ، خواستم بگویم که بدون تو اینک خوشبخترین عالم هستم
 خواستم بگویم که قلبم مال یکی است که حتی یک تارموی او را هم با یکی مثل تو عوض نمیکنم، تمام دنیا را به من بدهند او را ترک نمیکنم، او جایش تا ابد در قلب من است ، هیچگاه به عشقش شک نمیکنم ….
یک روز میرسد قلبت را میشکنند ، تنها میمانی ، پشیمان میشوی ، در به در کوچه و خیابان میشوی و در حسرت روزهای با من بودن میمیری….

روز مهندس

پنجم اسفند ماه، روز بزرگداشت دانشمند بزرگ ایرانی

“خواجه نصرالدین طوسی ” و “روز مهندس”

به شما دوست گرامی هیچگونه ارتباطی نداره

هرموقع که از این خراب شده فارغ التحصیل شدی

اون موقع این روز رو بهت تبریک میگم !

دورغ

روزی دروغ به حقیقت گفت : میل داری با هم به دریا برویم و شنا کنیم ، حقیقت ساده لوح پذیرفت و گول خورد . آن دو با هم به کنار ساحل رفتند ، وقتی به ساحل رسیدند حقیقت لباسهایش را در آورد . دروغ حیله گر لباسهای او را پوشید و رفت . از آن روز همیشه حقیقت عریان و زشت است ، اما دروغ در لباس حقیقت با ظاهری آراسته نمایان می شود
دروغ گفته ام

...

 

امشب شب تولد توست

تو یک سال بزرگتر شدی

و عشق من یک سال در دلت کوچکتر

من اما هیچ وقت شب تولدت با تو نبودم

من هیچ وقت در دلت نبودم . . .

تولدت مبارک

عشقم


هییییییییی تو میدونی چقد دوست دارممممممم؟؟؟

ه ه ه ه ه ی روزگار

برایت خاطراتی بر روی این دفتر سفید نوشتم

که هیچکسی نخواهد توانست چنین خاطرات شیرینی را

برای بار دوم برایت باز گوید.

چرا مرا شکستی ؟چرا؟

اشعاری برایت سرودم

که هیچ مجنونی نتوانست مهربانی و مظلومیت چهره ات را توصیف کند

چرا تنهایم گذاشتی ؟چرا؟

چهره پاک و معصومت را هزار بار بر روی ورق های باقی مانده وجودم نگاشتم

چرا این چنین کردی با من ؟چرا؟

زیباترین ستارگان آسمان را برایت چیدم.

خوشبو ترین گلهای سرخ را به پایت ریختم.

چرا این چنین شد/؟چرا؟

من که بودم؟

که هستم به کجا دارم می روم؟

ولنتاین

حدودای ۱۷۰۰ سال پیش در  روم حاکمی بنام

 

کلودیوس بوده که فکر میکرده سربازای مجرد از

 

متاهل ها قویتر هستن.

 

واسه همینم ازدواج رو ممنوع میکنه تا سربازاش

 

نتوننن ازدواج کنن و به قول خودش قوی بمونن.

 

هر کسی هم که سرپیچی میکرده کشته میشده.

 

این وسط یک کشیش به نام ولنتاین، برای سربازای

 

رومی خطبه عقد میخونده !

 

خلاصه حاکم از این جریان خبردار می‌شه و دستور

 

میده که ولنتاین روبندازن زندان.

 

ولنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می‌شه.

 

اینجاس که میگن خر بیار و باقالی بارکن! خلاصه نامه

 

نگاری و sms بازی و اینا شروع میشه و هر بار که

 

ولنتاین برای دخترک نامه ای مینوشته زیرش

 

مینوشته از طرف ولنتاین تو .

 

این که زیر همه کارت های روز ولنتاین می بینید که

 

نوشتن From your Valentine از همونجا اومده.

 

بالاخره این جناب ولنتابن چند روز بعدش بخاطر قانون

 

شکنی اعدام میشه و چون جرمش هم رسوندن

 

دختر و پسرای عاشق به همدیگه بوده از اون به

 

عنوان شهید راه عشق یاد میکنند و از اون زمان

 

ولنتاین رو به عنوان نماد یک عاشق تمام عیار مطرح

 

کردن و روزشو روز عشق گذاشتن.

 

valentine



ولنتاین  یه  نمادِه


واسه  اینکه  بدونیم


سیصد و شصت و پنج روز


باید عاشق  بمونیم


دوسِت دارم عزیزم


عاشقِ تو می مونم


سیصد و شصت و پنج روز


از عشق تو می خونم







مخاطب خاص

 

مُخـــآطَبـِ خــآصٌِــ عــآشِقــآنِــهـ هــآیـ  مَـــنـ ،

دِلَـمـ خیـــلیـ گِــرِفــتـهـ ،

کـــآشــکیـ میـ دیــدیـ ایـــنـ تَنــــهــآییـ هـــآرو ،

کــآشــکیـ  میـ خــونــدیـ ایـــنـ  عــآشِقــآنِــهـ هـــآرو ،

کــآشــکـیـ حِـــسـ میــ کَـــردیـ ایـــنـ حــآلـ و هَـــوآ رو....

دَســتَم بِــهـ نِــوِشــتَــنـ نِمــیـ رهـ ،

بِبَخـــشـ ...

 

مُخـــآطَبـِ خــآصٌِــ عــآشِقــآنِــهـ هــآیـ  مَـــنـ ،

دِلَـــمـ بَــدجــوریـ  گِـــرِفــتِـهـ

بــِـهـ دآدَمـ بــِــرِس قَـــبلـ اَز ایـــنکِــهـ

بــآوَر کُـــنَــم وآسِــهـ هَمیـــشهـ رَفــتــیـ ...




 

سورپرایز

منوووو بگو میخواستم کی سوپزایز کنم....... نگوووو سرش جای دیگه گرم هست

وقتی که دیگر نبود

وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن

تنهایی

ای کاش تنها یک نفر هم در این دنیا مرا یاری کند ، ای کاش می توانستم با کسی

درد دل کنم تا بگویم که ، من دیگر خسته تر از آنم که زندگی کنم تا ابد غم شبهایم را

، تا بفهمد درد تن خسته و بیمارم را ، قانون دنیا تنهایی من است و تنهایی من

قانون عشق است و عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست