-
من.تو.ما................
14 شهریور 1391 13:14
من ، تو ; ما یادت هست ؟ تمااااام شد...... … حالا : تو ، او ; شما من هم به سلامت
-
عکس عاشقانه
14 شهریور 1391 13:07
-
دلنوشته ی عسل
14 شهریور 1391 13:00
-
برای عشقم که دلم براش تنگ شده
14 شهریور 1391 00:57
خاطرت جمع هر جا باشی توی غربت یه کسی هست خاطراتت زندگیشه اون غریبه خاطرت هست؟؟؟
-
گریه
14 شهریور 1391 00:47
امشب گریه میکنم .گریه میکنم برا تو برای خودم برای تموم اونایی که خواستن گریه کنن نتونستن. برا ی تمام اون چیزی که خواستی ونبودم خواستم وبودی. امشب گریه میکنم به وسعت دریا به وسعت بیشه به وسعت دل عاشق.برای تو...برای تو....و به پاس احترام تمام تحقیرهایی که از دیگران شنیدم وهنوز شکست نخوردم
-
اگر.........
13 شهریور 1391 14:08
اگر دروغ رنگ داشت؛ هر روز شاید ؛ ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه میبست و بیرنگی کمیاب ترین چیزها بود اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت؛ عاشقان سکوت شب را ویران میکردند اگر براستی خواستن توانستن بود؛ محال نبود وصال ! و عاشقان که همیشه خواهانند؛ همیشه میتوانستند تنها نباشند اگر گناه وزن داشت؛ هیچ کس را توان ان نبود که قدمی...
-
اشک
13 شهریور 1391 13:00
قطره دلش دریا میخواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته بود. هر بار خدا میگفت: از قطره تا دریا راهیست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا نیست. قطره عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار...
-
مرداب
13 شهریور 1391 12:56
یه روز وقتی به گل نیلوفر نگاه می کردم ترس تموم وجودمو برداشت که شاید منم یه روزمثل گل نیلوفر تنها بشم. سریع از کنار مرداب دور شدم. حالا وقتی که میبینم خودم مرداب شدم دنبال یه گل نیلوفر می گردم که از تنهایی نمیرم و حالا می فهمم گل نیلوفر مغرور نیست اون خودشو وقف مرداب کرده ای نیلوفر زیبای من وقتی که در شاخ شاخ نگاهم...
-
حسییییییین
13 شهریور 1391 01:38
حسین گند زدییییییییییییییی عشقم
-
افسوس
12 شهریور 1391 22:24
من برای سال ها مینویسم ...... سال ها بعد که چشمان تو عاشق میشوند....... افسوس که قصه ی مادربزرگ درست بود...... همیشه یکی بود یکی نبود
-
قایقی خواهم ساخت
12 شهریور 1391 22:19
-
وقتی دلتنگ شدی
12 شهریور 1391 22:14
وقتی دلتنگ شدی به یاد بیار کسی رو که خیلی دوست داره. . وقتی ناامید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی. وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه. وقتی دلت خواست از غصه بشکنه به یاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته. وقتی چشمات تهی از تصویرم شد به یاد بیار کسی رو که حتی توی عکسش بهت لبخند...
-
عقشم
12 شهریور 1391 18:54
eghshaaaaaaaaaaaaaaam damet garmmmmmmmmmmmmmmmmm mahshaaaaaaaaaaaaaaaarrrrrrrrrrrrrrrrrrrriiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii
-
میروی
12 شهریور 1391 18:50
و چه قدر تلخ میروی و سالهاست که در این قسمت شهر باران میبارد و من فقط یک بار عاشق شدم و به خدا قسم که هنوز نمیدانم کی بعد از من عاشقت میشودبه این زیبایی به این ارامی و به این دردناکی؟
-
به تو می اندیشم
12 شهریور 1391 17:38
به تو میاندیشم، و به رؤیاهایت، و غم دیروزی. با همه دلتنگی خنده هایت همه آرامش بود ، تو پیام آور شادی بودی. و در آن تاریکی چشمهایت روشن، گویی از جنس بلور .گ ونههایت همه سرخ و نگاهت گیر ا. همه را خوب به خاطر دارم.
-
ای کاش
12 شهریور 1391 17:18
-
افکاااااااااار
12 شهریور 1391 17:00
برای کنار هم گذاشتن واژه ها٬ دست قلمم بیش از آنچه فکر کنی خالی است… و بیش از آنچه فکر کنی احساس می کنم به نوشتن مجبورم ! شاید این هم خاصیت ِ داشتن این صفحه ی مجازی است ؛ میان جاده که می آمدم ، سرم پر از فکر بود فکرهایی از آن دست که به هر نیمه ای که می رسیدم احساس می کردم بیش از این رخصت پیش رفتن ندارم چیزهایی مثل ِِ...
-
تصویر تو
12 شهریور 1391 16:54
کسی را میخواهم، نمییابمش میسازمش روی تصویر تو و تو با یک کلمه فرو میریزیاش تو هم کسی میخواهی، نمییابیش میسازیاش روی تصویر من و من نیز با یک کلمه … اصلا بیا چیز دیگری نسازیم و تن به زیبایی ابهام بسپاریم فراموش شویم در آنچه هست روی چمنهای هم دراز بکشیم به نیلوفرهامان فرصت پیچش بدهیم بگذار دستهایم در آغوش راز...
-
ماه من
12 شهریور 1391 16:50
سلام مــاه مــن ! دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …! گفتم بیایم سراغ ِ خودت .. احوال مهتابیت چطور است ؟! چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟! چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟! چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!...
-
hey
12 شهریور 1391 16:30
heeeeeeeeeeeeey divooneeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeee asheghetam kesafateeeeeeeeeeeeeeeee booooooooooooooogh
-
نفس می کشم نبودنت را
12 شهریور 1391 16:18
نفس می کشم نبودنت را نیستی هوای بوی تنت را کرده ام می دانی پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است تو نیستی آسمان بی معنیست حتی آسمان پر ستاره و باران مثل قطره های عذاب روی سرم می ریزد تو نیستی و من چتر می خواهم ... هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد در چشمانم لباس سیاه پوشیده... خودم را به هزار راه میزنم به هزار...
-
فاصله
12 شهریور 1391 16:12
در میان من و تو فاصله هاست گاه می اندیشم می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری تو توانایی بخشش داری دستهای تو توانایی آن را دارد که مرا زندگانی بخشد چشمهای تو به من می بخشد شور عشق و مستی و تو چون مصرع شعری زیبا سطر برجسته ای از زندگی من هستی دفتر عمر مرا با وجود تو شکوهی دیگر رونقی دیگر هست می توانی تو به من...
-
میدانم
12 شهریور 1391 14:12
و خوب میدانم : تا وقتی برفهای روی شانه هایم را نتکانم ….بهار نمی اید پس بهارم حالا که برفها رفته اند بیا کوچه ی برفی چه شبها تا سحر نام تو را از دل صدا کردم دلم را با جنون بی کسی ها آشنا کردم نفهمیدم چه رنگی دارد این شبهای شیدایی که قلبم را فقط با خاطراتت مبتلا کردم چه حسی بود در قلبم شبیه کوچه ی برفی به راه کوچه ی...
-
بهانه برای با تو بودن
12 شهریور 1391 13:58
مقصر نبودی عاشقی یاد گرفتنی نیست هیچ مادری گریه را به کودکش یاد نمی دهد عاشق که بودی دستِ کم تشری که با نگاهت می زدی دل آدم را پاره نمی کرد مهم نیست من که برای معامله نیامده ام اصل مهم این است که هنوز تمام راه ها به تو ختم می شوند وتو در جیب هایت تکه هایی از بهشت را پنهان کرده ای نوشتن فقط بهانه ای است که با تو باشم...
-
چه شبهایی
12 شهریور 1391 13:34
چه شبهایی با رویای تو خوابیدم نفهمیدی چه شبهایی که اسم تو رو لبهام بود نمیشنیدی چه شبهایی که اشکامو به تنهایی نشون دادم از عمق فاصله آروم واسه تو دست تکون دادم چه شبهایی با شب گردی شبو تا صبح می بردم نبودی ماه جون می داد نبودی بی تو میمردم چه شبهایی دعا کردم یه کم این فاصله کم شه یه بار دیگه نگاه من تو رویاهات مجسم شه...
-
بی تو
12 شهریور 1391 13:26
در دلم آرزوی آمدنت می میرد و میان من و تو فاصله جا میگیرد من در این دشت جنون تنهایم من از این فاصله ها بیزارم و در این گستره فاصله ها می میرم من میان شب و روز در تن خشک زمین من میان صحرا همه جا یکه و تنها خسته از جور زمان با تنی خورده به جان زخمی چند میزنم بانگ که وااااااای هستی ام رفته به باد ضجه ام را که شنید؟ جای...
-
دلتنگی
12 شهریور 1391 12:36
بازم جمعه و بازم دل تنگ … خدایا کاش جمعه رو از زندگی من برداری … این صبح های خالی و این ظهر های ساکت و غروبهای دلتنگش رو … چه فرقی داره واسه من اگه یه روز از روزای بی حاصلم کم بشه … زمزمه های امروزم رو اینجا به یادگار می ذارم شاید هفته بعد من شش روز باشه
-
تنهایی
12 شهریور 1391 12:29
این روزها در خودم به دنبال یک کلیک راست میگردم تا از خودم یک copy بگیرم و کنار خودم paste کنم… شاید از این تنهایی خلاص شدم… .
-
زندگیییییییی
12 شهریور 1391 12:22
گذشته که حالم را گرفته است ! آینده که حالی برای رسیدنش ندارم ! و حال هم حالم را به هم میزند چه زندگی شیرینی!…
-
[ بدون عنوان ]
12 شهریور 1391 12:16
وای خدا بازم دلم گرفته چرا نمیگذرن ای روزای لعنتییییییییییییی.خدایا چرا تموم نمیشههههههههه؟؟؟چرااااااااااااااااا؟چراااااااااااا؟