عشقِ ممنوع ♥♥♥♥♥♥♥اشعار و جملات زیبا و عاشقونه

دوست داشتن تو بزگترین ترین اشتباه زندگی من بود

عشقِ ممنوع ♥♥♥♥♥♥♥اشعار و جملات زیبا و عاشقونه

دوست داشتن تو بزگترین ترین اشتباه زندگی من بود

خوش به حالت سهراب
"که به اندازه یک ابردلت می گیرد"
من به اندازه یک آسمان ابر
دلگیر این روزهام...

سالها بعد

ســالــها بــعــد



من در کنار یک مرد زندگی میکنم ،

مردی که اسمش تو شناسنامم ثبت شده و همسر من محسوب میشه،

مردی که شاید من زنِ رویاهاش باشم اما ،

اون هیچ وقت مرد رویاهای من نمیشه چون ،

رویایی ترین کسی که میخواستم تو بودی ...

جسمم کنار اون میخوابه اما ،

افکارم در کنار تو .



ســـالهـــا بعــد



بی هوا وقتی یادت میوفتم ،

... فقط به این فکر میکنم که خوشبختی یا نه!؟ ....

شاید اسم تورو گداشتم روی پسرم ،

سالها بعد ،

من زنیم که از عذاب وجدان داره میمیره ،

زنی که به تو فکر میکنه اما ، کنار یک مرد دیگست ،

زنی که به دوست داشتن های مرد دیگه پاسخ میده اما ،

نه از ته دل ...



ســالـــهــا بـــعــد



وقتی همه خوابن ،

میرم تو آشپزخونه و یه سیگار روشن میکنم ،

تو اون نور کم سوی چراغ خواب به تو فکر میکنم ...

از سیگارم کام های عمیق میگیرم ،

و به این فکر میکنم که زندگیم چجوری میشد اگه تو همسرم بودی ؟

در حالی که دارم تو فکرت غرق میشم ، سیگارم رو به اتمامه ،

و من ،

با عذاب و با دلی پر از غم ،

باید برم کنار مردی بخوابم که همیشه ارزو میکنم تو جای اون بودی ...

سالها بعد این موقع ،

تو کنار کسی هستی که دوستش داری اما ،

من کنار کسیم که ،

فقط باهاش هم خونم ...



ســالــهــا بعــد



زنیم با موهای سفید و چهره ای خسته ...

زنی که خیلی ها میشناسنش اما ،

اون با هیچکس جز یاد تو آشنا نیست...

شانس من خداااااااااااااااااااااااااااااااا................... هیچکسی ندارم برام دلش تنگ شه........ میشه یه نفری پیدا بشه

حالم بده

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

دلم تنگه

 

دلم تنگه برااااااااااااااااااااش


مـَלּ همـ ــآنـ َـم

خـوب تمـ ــآشـا ڪـُטּ

בُختــَرے ڪـہ براے בاشتــنــتـــ ...

تمــامـــ شبـــ را بیـבار مـے مانـב

و با تـ ـویــے ڪـہ نیــستے حرف مے زنـב

בختــرے ڪـہ ...

زانــو میــزنـב لبــہ تختــش و چشمــــانش را مــے بنـבَב

و تنــــهـا آرزویـــَش را براے

هـــزارمیـــن بـــــار بـہ خـُـــבا یـــاב آور مـــے شود!!!

خـُــבا هم مثــل همیـــشهـ لبــــخنـב مے زنـב

از ایــטּ ڪـہ ×تـ ـــو × آرزوے همیشگے مـــטּ بوבے!!! 

 

 

 

 

 

 

بآورتـــ بِشَود یآ نـﮧ

روزﮮ مـﮯ رسُد کـﮧ دِلَتــ برآﮮ هیچ کَس؛


بـﮧ اَندآزه ﮮ مَـטּ تَنگــ نَـפֿوآهَد شُد


برآی نِگآه کَردَنمـــ


כֿـَندیدنمـــ


اَذیتـــ کردَنمــــ


برآی تَمآم لَحظآتـﮯ کـﮧ دَر کـ ـنارَم

دآشتی


روزﮮ خوآهد رسید کـﮧ در حَسرَت تِکرآر

دوبآره مَـטּ خوآهـﮯ بود


می دآنم روزﮮ کـﮧ نبآشَم "هیچکَس


تکرآر مـטּ نخوآهد شُد" 
 
 

خدایا خستم میفهمی؟

 

 

 

 

 

 

هر گاه که فکر میکنم برخاسته ام پایم به جایی میخورد و میافتم

هر گاه که فکر میکنم که برخاستن کاری است بس دشوار

بر میخیزم و به راهم ادامه میدهم

حالا بعد از یک بار دیگر به زمین خوردن برخاسته ام

گرد و خاک را از لباسم پاک میکنم

ساکم را بر میدارم و به راه می افتم

این بار راهی را برمیگزینم که تو در مسیرش نباشی

راهی که حتی جای پایت را باد جارو کرده باشد و بویت را باران شسته باشد

دیگر وقتی که داری به زمین می خوری به من تکیه نخواهی داد

.

عشقم

چند وقته ک دارم با این آهنگ زندگی میکنم..........یاد روزایی ک این آهنگو عشقم برام میخوند........................... 

 

حالا که همش تو رویاست بذار دلتنگت بمونم

مرگ بیداری برا من اینو خیلی خوب می دونم

بذار عاشقت بمونم
بذار عاشقت بمونم

بذار عاشقت بمونم

قلب من می گه که هستی اما چشمام می گه نیستی

خیلی سخته باورم شه که تو پیشم دیگه نیستی

بگو که هنوز چشاتو رو به عشق من نبستی

چشم من می گه تو رفتی اما قلبم می گه هستی

مگه میشه تو نباشی تو مثه نفس می مونی

دستای گرمتو کاشکی تو به دستم برسونی

دستم بی تو بی پناه ِ می میرم وقتی نیستی

مگه میشه باورم شه که تو پیشم دیگه نیستی

حالا که همش خیاله بذار دستاتو بگیرم

بذار تو فرض محالم با تو باشم تا بمیرم
بذار عاشقت بمونم بذار عاشقت بمونم

حالا که همش تو رویاست بذار دلتنگت بمونم

مرگ بیداری برا من اینو خیلی خوب می دونم

بذار عاشقت بمونم بذار عاشقت بمونم

بذار عاشقت  بمونم 

 

 

پیشم نیستی عشقم اما میخوووووام عاشقت بمونم

 

 

 

مخاطب خاص

سهم “من” از “تو” عشق نیست ، ذوق نیست ، اشتیاق نیست
همان دلتنگی بی پایانی ست که روزها دیوانه ام می کند

خنده ام میگیرد
وقتی پس از مدت ها بی خبری
بی آنکه سراغی از این دل آواره بگیری
میگویی : دلم برایت تنگ است
یا مرا به بازی گرفته ای
یا معنی واژه هایت را خوب نمیدانی
دلتنگی ارزانی خودت . . .


در دلم ارزوئ امدنت میمیرد
رفته ای اینک،اما آیا
باز بر می گردی؟
چه تمنای محال
خنده ام می گیرد!!!

eghshaaammmmmmmmmmmmmmmmm boodadii halllll niistii

khiliiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii doosett dashttemmm

هیچکس دیگه اندازه من توووووو دوست نداره................... حیف که دیگه برام مرده ای .............. ولی هنوز دلم باورش نمیشه

....... 

خسته ام

خسته ام....! خسته نبودنت.....!
خسته از روز هایی که بی تو شب میشود و شبهایی که باز هم بی تو میگذرند تا که طلوعیو غروبی دیگر بیایند و باز هم گذر زمانها که بی تو میگذرد..!میگذرد..!میگذرند و باز هم میگذرند.......

بگذار ببوسمت

بگذار ببوسمت !
نهایتش این است که فرار می کنیم
می گوییم : ما نبودیم . انکارش می کنیم !
اما بوسیده ایم و این مهم است .
. . .
شاید این فرصت هرگز به دست نیاید ! 

  

 

 

پشت این پنجره جز هیچ بزرگ،هیچی نیست.
 قصه اینجاست که باید بود،باید خواند
 پشت این پنجره ها باز هم باید ماند،
 ونباید که گریست
 باید زیست

میترسم

می ترسم از اینکه

روزی

یک جایی

من و تو

خیلی دور از هم

شب و روز در آغوش یک غریبه

بی قرار هم باشیم ...

و بعد از هر بار هم آغوشی به یاد

آغوش هم بیصدا گریه کنیم !